خاطرات یک دیوانه

متن مرتبط با «کنفیکون» در سایت خاطرات یک دیوانه نوشته شده است

کنفیکون

  • تاريخ : جمعه ۱۴۰۱/۱۲/۲۶نمیدونم چرا انقدر کنترل امور از دستم در میره...بیش از اندازه خستم...فشار زیادی مخصوصا تو این ۶ماه روم بود و خیلی خدا لطف داشته که هنوز پابرجام.شبا میرم خونه انقدر خستم که از خستگی سرم کمرمو پاهام در مرز انفجارن....از طرفی یا خیلی بداخلاقم یا کلا درک نمیشم.....نمیدونم هر سال همین موقع که فشار کارم زیاده همینمیشه و همه چیز بهم میریزه.....باید تصمیم جدید گرفت؟باید شرایط رو تغییر داد؟باید تحمل کرد؟یا باید همه چیز رو کنفیکون کرد؟؟؟ ارسال توسط رابین بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها