خاطرات یک دیوانه

متن مرتبط با «گریه» در سایت خاطرات یک دیوانه نوشته شده است

گریه

  • تاريخ : پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۰۹مدتهاست نیاز شدیدی دارم بشینم گریه کنم.نه گریه ی معمولی.های های گریه کنم.جدیدا زود چشمام پر از اشک میشه ولی بازمخودم رو کنترل میکنم.یادم نیست آخرین بار کیگریه کردم.ولی این روزها این نیاز رو به شدتاحساس میکنم برای گریه کردن.جدیدا خیلی احساساتی تر شدم....مگه مرد هم گریه میکنه؟؟؟ ارسال توسط رابین بخوانید, ...ادامه مطلب

  • می روی و گریه می آید مرا

  • تاريخ : پنجشنبه ۱۳۹۶/۱۱/۱۲تهوع از سارتر رو میخوندم.بی هدف شروع میکرد به قدم زدن تو خیابون های پاریس و به کوچه پس کوچه ها و میدان ها و مغازه ها و کافهها و رستوران ها بی هدف سر میزد ،مردم رو تحلیل میکرد و بررسیون میکرد توصیفشون میکرد و قصه رو مینوشت.من امشب قدم زدم توی خیابون ها ، بی هدف و بی رمق.بیشتر از اینکه مردم رو تحلیل و بررسی کنم خودمرو تحلیل کردم و طبقه معمول به نتایجه جدید و قدیمی رسیدم...نکاته جدیدی کشف کردم و همچنان در33 سالگی نفهمیدم از زندگی چی میخوام...........نفهمیدم کجای دایره ی زندگی ایستادم........نفهمیدم چی خوشحالم میکنه.............نفهمیدم چی میخوام.............نفهمیدم این دله لعنتی چرادست از سرم برنمیداره.......و از همه مهمتر نمیفهم چه مشکلی هست که من خوشحال نیستم..سالها پیش همینجا نوشتم وقتی بین دو راهیه دل و عقل گیر کنی اگه دل رو انتخاب کنی عقلت یه کمبهت غر میزنه ولی همیشه دلت خوش و قرصه.ولی وقتی با عقلت بری جلو یه مدت آرومی بعد تا ابدتا قیامت تا وقتی هستی دلت دهنتو سرویس میکنه..................همینه ایراده کار.می روی و گریه می آید مرااندکی بنشین که باران بگذردپ.ن:این تیکه از آهنگ همایون شجریان رو نمیشه گوش کرد و اشک نربخت..........ارسال توسط رابینLet's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها