خاطرات یک دیوانه

متن مرتبط با «لعنتی به انگلیسی» در سایت خاطرات یک دیوانه نوشته شده است

تف به روزگار

  • همه ی آدمها یه روزی توسط یه نفر خورد شدن و شدن این که این روزها میتونن همهرو خورد کنن.همه ی آدمهای مغرور یه روزی واسه یه نفر غرورشون رو زیر پا گذاشتن و غرورشونشکسته شده و بعد از اون همیشه مغرور بودن و, ...ادامه مطلب

  • غمع لعنتی

  • حالم بد نیست ولی خوب هم نیست!و همین بزرگترین مشکلمه.کاش بد بود.وقتی بین این دو حالت گیر میکنم بدتر از حال بد میشم.شاد نیستم.یعنی شاد میشم ولی عمقی نیست.همش در حال فرارم.میخوام از خودم فرار کنمو به چیز, ...ادامه مطلب

  • روز به روز

  • من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غمها سیل غمها روز به روز دارم شبیه به کسایی میشم که همیشه حتی از بچگی دوست نداشتم بهشون شبیه بشم.روز به روز اعتقادم نسبت به همه چیز داره از بین میره.روز به روز دارم میبینم شیطان قویترین نیروی دنیاست و هر کاری بخواد میکنه....., ...ادامه مطلب

  • لعنت به اسفند

  • من رابینبا تعدادی دیوانه این بلاگ رو راه انداختیمبرای این مینویسم که بنویسم مینویسم.به من ثابت شده تاریک ترین ساعات همیشه قبل از طلوع خورشیده....ای معجزه ی خاموشیک حادثه روشن شویک لحظه فقط یه آههمجنس شکفتن شو...همه دوستداران این بلاگ دیوانه بدونن که این بلاگ 5 یا 6 بار در روز آپ دیت میشه.پس آرشیو مطالب رو حتما ببینین چون واقعا مطالب جالب و خواندنی داره پشیمون نمیشیتیمهای مورد علاقه:استقلال-بایرن مونیخ-تیم ملی آلمانشخصیتهای قابل احترام:فروید -پائولو کوئلیو -انیشتین -گابریل مارکز ,لعنت,اسفند ...ادامه مطلب

  • زندگی واقعا عجیبه

  • یه دیوار سفید و بی روح روبروی من.........یه بغض عجیب توی گلوم......یه عالمه غم توی دلم و یه عالمه حرف نگفته یه عالمه حسه عجیب و غریب و یه دنیا دیوانگی..........و یه قفس لعنتی. آدمهایی مثل من باید تنها باشن.ازدواج ، رابطه و چیزایی مثل این رو نمیتونن باهاش کنار بیان. آدمهایی مثل من معتاد به غمن و باید تنها باشن.باید با رویا و خیال زندگی کنن و مشغول خیال پردازی باشن. یه دیوانه باید همیشه آزاد باشه و قفس میکشتش....... مدتهاست مردم.مدتهاست کشته شدم ولی فکر میکنم زندم.فکر میکنم دارم نفس میکشم در حالیکه اینجوری نیست.......من از جایی دارم دنیا و این زندگی رو میبینم که بعید میدون, ...ادامه مطلب

  • لعنتی...........

  • خیلی قبل تر یعنی زمانی که هنوز 32 ساله و 30 ساله نبودم.یعنی زمانی که هنوز انقدر تجربه نداشتم برام کلی چرا و سوال مطرح بود.اونم در دو مساله اول خودم دوم محیط اطراف و دنیا و کائنات. همیشه اولی از همه سخت تره چون دقیقا وقتی فکر میکنی خودت رو کامل میشناسی بلافاصله بعدش میفهمی هیچی از خودت نمیدونی. این روزها به جوال چراها و جواب های لعنتی در مورد خودم دارم میرسم.دلیل حس تنهایی و غم مقدس و خیلی چیزای دیگه اینه که نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم یا بهتر بگم نمیتونم کسی رو بیشتر از خودم دوست داشته باشم و مادامی که نتونی کسی رو بیشتر از خودت دوست داشته باشی تنهایی و ,لعنتی من دیدمت,لعنتی به انگلیسی,لعنتی های بی آبرو,لعنتی دوست دارم,لعنتی ها,لعنتی گوشی رو بردار,لعنتی خنده دار,لعنتی برگرد,لعنتی دوست داشتنی,لعنتی آراد آریا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها