تاريخ : یکشنبه ۱۴۰۲/۰۱/۰۶
پسر بزرگم آرشا کلا خاصه یه مقدار.خیلی شیطون
خیلی باهوش و خیلی حساس و احساساتی و مغرور
کلا وقتی بهش نزدیک میشم بیشتر دوستم داره.این
مدت واقعا کم خونه بودم و وقتی میومدم خوابیده
بود ولی جمعه و شنبه نرفتم سر کار یه مقدار تو خونه
باهاش کشتی گرفتم و یه کم خواننده بازی کردیم
و شوخی باهش کردم خودش میومد تو بغلم.
دیشب هم اول رفتیم تیراژه یه دوری زدیم و بعد رفتیم
پارک بازی کردن و بعد رفتیم چیپس و پنیر خوردیم
که آرشا خیلی دوست داره.کلا خیلی بهش خوش
گذشت.امروز هم قراره بالاخره تولدش رو بگیریم.
یه نکته ی جالب اینکه من از بچگی عاشق خوندن بودم
و همش در حال خوندن چند وقتی هست آرشا هم
شروع کرده به خوندن.یادش دادم صداشو از تو سینش
در بیاره و بخونه.بامزه میخونه و امیدوارم بره سمت
خوندن..
چند روز پیش داشت یه آهنگ از ابی تو دستشویی
میخوند که اصلش اینه:
بالی اگه هتس از جنسه کوهه
حالا آرشا دقیق نمیدونست چیه اون تهش رو میگفت
از جنس خاک و حضرت عباس!!!!
مرده بودم از خنده و رفتم درستش رو بهش گفتم
خودش هم خندش گرفته بود و گفت بابا شروع نکنی
مسخرم کنیا!!!!
اینم از پسر بزرگ ما....
ارسال توسط رابین
برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 68