تاريخ : یکشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۱
به وقت بیست و یکم اسفند ماه هزار و چهارصد و یک
یک روز مثل همه ی روزهای گذشته و احتمالا آینده
نشستم ، چای در دست در حال دیدن تلویزیون در مغازه
فکر میکردم همچین روزی دو سه تا فروشگاه داشته
باشم و انقدر پول در میارم که هر کاری دلم میخواست
میکردم یا یه شرکت واردات و صادرات داشتم و یا
در حال جهانگردی بودم
ولی فعلا نشستم و در حال دست و پا زدن برای زنده
موندن......
اینا رو ننوشتم که غر بزنم نوشتم که بگم همیشه اون
چیزی که میخوایم نمیشه و تو ذهن و خیالمون کلی
آینده و هدف میسازیم برای خودمون و زمونه و یا
کم تلاش بودن خودمون نمیذاره بهشون برسیم.
ارسال توسط رابین
برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 78