فروشنده

ساخت وبلاگ

تاريخ : یکشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

فروشنده ی مغازه روسری فروشیم دختر بدی نیست

خیلی سر و زبون داره و کارشم خوبه قابل اعتماد

هم هست.دو روز رو کلا نمیاد.دو روز رو نصفه

میاد و سه روز رو کامل میاد.قرار بود آخر ماهی

که گذشت یعنی فروردین بره.دیروز رفتم و کلید

رو تحویل داد و یه کم حرف زدیم و گفت من قبل

از عید گفتم میخوام برم شما هیچی نگفتید!

گفتم خانم ف یعنی شما توقع داشتید بگم چرا؟

گفت بله.گفتم من فکر میکردم شما دختر عاقل و

بالغی باشید و اگه میخواستید بمونید میگفتید

خلاصه یه کم حرف زدیم گفتم اگه مشکلتون

حقوقه میتونیم حلش کنیم(پارسال با اون شرایط

که گفتم تقریبا ۱۲ ۱۳ تومن میدادم بهش)گفت اگه

بیست و خورده ای بدید میمونم.گفتم تشریف

ببرید به سلامت.واقعا نمیدونم اینا فکر میکنن

من چقدر درامد دارم که اینجوری پیشنهاد میدن

خلاصه از فردا خودم باید برم مغازه تا فروشنده

پیدا کنم!

ارسال توسط رابین

خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 18:08