کم عقلی

ساخت وبلاگ

تاريخ : جمعه ۱۴۰۲/۰۶/۰۳

یه چیزی دیروز شنیدم هنوز تو شوکم!!!

یه پسرکی بود که گفتم کوچیک بود میدیدمش

اسفند ۱۴۰۰ رفتیم عروسیش.آبان ۱۴۰۱ اولین بچش

بدنیا اومد و بچه ۶ ماهیی تحت نظر بود و خیلی

ضعیف بود و هی میبردنش بیمارستان.مادر

بچه هم از شدت ضعف چند سری بستری شد و

مشکل کلیه داره گویا.دیروز شنیدم آبان ۱۴۰۲

دومین بچشون بدنیا میاد!!!!هنوز دومین سالگرد

عروسی رو جشن نگرفتن دو تا بچه خواهند

داشت!!!!بعد پسره کار درستو حسابی هم نداره و

توی مغازه باباش میاد و میره و در حقیقت باباش

خرجشو میده!!

این حجم از کم عقلی غیر قابل باوره برام!!!

اونم تو این شرایط سخت اقتصادی و جامعه ی

عجیب و غریب!

ارسال توسط رابین

خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 64 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 11:47