تاريخ : جمعه ۱۳۹۵/۰۹/۲۶
این جمله در نگاه اول جای شکر و خوشحالی داره ولی در عمق قضیه یه کم غمناکه.
وقتی تو 32 سال به 90 درصد آرزوها برسی واسه بقیه عمر باید چه کرد؟
سخته برام تعریف دوباره ی آرزویی جدید ولی باید سعی کنم یه لیست تازه تهیه کنم که بعیده!!!
مسافر نزدیک به مقصد بود براش عجیب بود هوایی آفتابی و جاده ای صاف و بدون ناهمواری.جرعه ای آب
نوشید و زیر سایه ی درختی نشست به روزهای اولی که راه افتاده بود و به جاده قدم گذاشته بود فکر
کرد ، به روزهایی که این جاده براش پر از پیچ و خم بود و ترسناک و به اکنون نگاه کرد که جاده براش
یه رفیق صمیمی شده بود.روز اول فکرشم نمیکرد که روزی با جاده صمیمی بشه چون همیشه جاده
براش یه دشمن بود.دشمنی که بین مسافر و مقصد قرار گرفته بود.
مسافر نشسته بود و فکر میکرد که این یه کم راه باقی مانده رو بره و برسه به مقصد یا باز هم لفتش
بده و با جاده بمونه..............تصمیم سختی بود.
ارسال توسط رابین