همیشه از بچگی از ضعف اراده خودم میرنجیدم.ساعتها وقت میذاشتم برای خودم
برنامه میریختم و هدف گذاری میکردم و نهایتش دو یا سه روز بهش عمل میکردم.
بعدها که فکر کردم به اون برنامه ریختن ها دیدم همه ی اون برنامه ریزیا فقط برای
جلوگیری از استرس و خود گول زدن و عذاب وجدان نگرفتن بوده!!برای اینکه فکر کنم
برنامه دارم و میتونم به کارام یا درسام برسم.
جدیدا بازم با خودم عهد کردم و برنامه ریختم ولی ۲ روز نشده بازم تسلیم نفسم شدم.
اینبار تصمیم جدید گرفتم اول میخواستم با خودم قهر کنم بعد دیدم بهتره خودمو رها کنم
و به خودم سخت نگیرم.شاید اینجوری نتیجه ی بهتری گرفتم.وقتی یه چیری رو هی بهش
فکر کنی میشه سوهان روحت.ولش کن ازش لذت ببر و انقدر حساس نشو.
خاطرات یک دیوانه...برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 164