ساعت ۳:۳۰ صبح ۵ آذر
+رابین جان بیداری؟
-آره
+میشه پاشی کارت دارم
-آخه این موقع؟چیزی شده؟
+کیسه آبم پاره شده
-(از استرس رو به موت میشود)
ساعت ۸ صبح
دومین پسر من نیز به دنیا اومد.یک هفته زودتر مثل برادرش!
خاطرات یک دیوانه...برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 158