طنز تلخ روزگار

ساخت وبلاگ

برای فرار از همه چیز و همه کس حتی خودم به کار پناه آوردم و از صبح میرم سر کار تا شب!

چیزی که یه زمان برام فکرش هم عذاب آور بود.همیشه فکر میکردم کسایی که از صبح میرن سر کار تا

آخر شب هیچی از زندگی نمیفهمن و زندگی نمیکنن.حالا خودم اونجوری شدم.

چقدر قضاوت هایی که میکردم حکم هایی که میدادم داره سر خودم میاد!

طنز تلخ روزگار, یعنی همین

خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 158 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:27