_تو مثل طلوع خورشید گاهی سرخی گاهی زری
+کی؟
_تو مثل دوا میمونی که واسه ی شفای دردی
+گفتم کی؟
_تو مثل هوا میمونی تو خودت زندگی هستی
+مسخرم میکنی؟کی؟
_بابا لامصب تو تو تو تو.تو خودت نمیفهمی اینا رو.
خاطرات یک دیوانه...برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 247