امروز برای اولین بار شاید تو زندگیم نشستم با یکی درد دل کردم!
اصلا زندگیم عجیب شده.یه دوست قدیمی امروز اومد دنبالم و نشستم پیشش
باهاش حرف زدم.دلیل اینکه اونو انتخاب کردم شاید این بود که تنها کسی بود که
میتونستم باهاش راحت صحبت کنم.
واقعا ازش ممنوم کامل به حرفام گوش کرد و چند تا راهنمایی هم کرد.آروم تر شدم.
واقعا هیچوقت فکرشم نمیکردم یه روزی بشینم پیش اون و براش از مشکلاتم بگم!
چقدر زندگی عجیب و غ ق پ و کوچیکه.
خاطرات یک دیوانه...برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 213