شر و خیر

ساخت وبلاگ

نمیدونم یه روزی اگه این نوشتمو بخونم به امروزم میخندم یا عکس العملم چیه.

حتی در سن ۳۵ سالگی

ولی امروز دقیقا اتفاقی که هیچوقت فکرشو نمیکردم از طرف کسی که همه جوره بهش

اعتماد داشتم افتاد.یهو در عرض ۲ ۳ روز مگه میشه یه نفر اینرو به اونرو بشه؟

پس چرا من همیشه عصبانیت و ناراحتیم رو در لحظه بیان میکنم؟

چرا من سیاست ندارم؟

تا من باشم به هیچ احدی دیگه اعتماد نکنم.تا من باشم دیگه خیلی راحت حرف کسی رو

باور نکنم.

امرزو اتفاقی افتاد که نتیجش برام خوبه و بالاخره این اتفاق میفتاد ولی نحوه ی افتادن

این اتفاق برام عجیب و شوک آور بود.

ولی بازم خدایا شکرت.....

میدونم تو هر شری یه خیری هست.

خاطرات یک دیوانه...
ما را در سایت خاطرات یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rabino بازدید : 191 تاريخ : جمعه 23 اسفند 1398 ساعت: 11:02